درباره‌‌ی تروما

خسرو جلوي مرد قد بلندي ايستاده و در حال صحبت با او بود: خيلي ممنون كه خودتون رو رسونديد جناب شاهد. واقعا توي اين وضعيت انقدر مستاصل شدم كه عقلم به هيچ جايي قد نمي‌ده. نمي‌دونم بايد چي كار كنم ولي مطمئنم كه شما مي‌دونيد. شخصي كه شاهد خطاب شده بود تك‌سرفه‌اي زد و سپس به افرادي كه همراهش آمده بودند اشاره‌اي كرد و گفت: اول اينكه خواهش مي‌كنم. شما دوست دايي بنده هستيد و دايي هم اونقدري به گردن من حق داره كه حتي دلم نخواد دوستش توي مشكل بيفته. ولي بهتره كه قبل از هر چيز تيمم يا بهتره بگم رفقام رو بهتون معرفي كنم.

آخرین محصولات مشاهده شده