دربارهی جاماندهها (مجموعه داستان)
مامان باز هم كاري كرد كه هيچوقت نكرده بود.
باورش برايم سخت است. بعد از آن كريسمس مامان آدم ديگري شد. يكي كه نميشناختمش.
شايد اگر مينا نبود، مامان همان مامان ميماند. چهار سال ميگذرد. يكي دو ماه بعد از كريسمس كاري را كرد كه ميدانم اگر بابا هم زنده بود مثل من شاخ درميآورد. مسافرت كرد. آمد آلمان پيش من.
الان دارم عكسي را كه تازه از لوليا فرستاده نگاه ميكنم. ميگويند شهر لوليا زيباترين شبهاي قطبي را دارد. با اين همه لباس گرم كه پوشيده، شده مثل توپ. وسط انبوه برف با چوبهاي اسكي ايستاده كنار كساني كه نميشناسمشان.
فقط ژاكلين را ميشناسم. همخانه مامان. بهتر است بگويم مامان همخانه او و مادرش شده.
مامان به ژاكلين در حرف زدن به فارسي كمك ميكند و او هم بعد از شام براي مامان با فارسي عجيب و غريباش از مولانا و عطار و فردوسي ميخواند...
كد كالا | 256689 |
زبان | فارسی |
نویسنده | مریم عربی |
سال چاپ | 1399 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 150 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 21.4 * 12.8 * 0.9 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 121 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.