درباره‌‌ی حیوان هوشمند

سويا گفت:«خب بي، چرا چيزي نمي‌گويي؟» -حالا ديگر حرف نمي‌زنم. شنا مي‌كنم. -چرا؟ -نمي‌خواهم با زبان انسان‌ها حرف بزنم. ناگهان فا گفت:«من هم همين‌طور.» سويا به طرف او برگشت و پرسيد:«چرا؟» فا، جوابي نداد. -چرا، بي؟ بي‌ ابتدا با چشم چپ و بعد چشم راست او را ورانداز كرد... با صدايي تيز، گوشخراش و تودماغي كه كاملا واضح بود، گفت:«چون انسان‌ها خوب نبستند.»

آخرین محصولات مشاهده شده