درباره‌‌ی داستان‌های 1001 شب (متن کامل) با قاب

انيس گفت: مرا نام پري جادو است و اما اين اسم را چه كسي به من داد و چه شد كه بدين نام شهرت يافتم، خود داستاني دارد. پدر من وزير شاه سليمان پادشاه ملك كشمير بود و جز من فرزندان ديگري داشت، اما من از همه آن‌ها خوب ورتر بودم. همه مرا دوست داشتند و مي‌گفتند كه چشمانم خاطيت جادو دارد و نمي‌دانم شايد علت آن امر به واسطه ملاحتي بود كه در آن بود. بسيار كسان به خواستگاري‌ام آمدند، ولي يا من آن‌ها را نپسنديدم يا پدرم نداد. تا اين كه بهرام شاه بن بهمن كه پسر ملك جيحون است به خواستگاري من آمد. يادم رفت كه بگويم پدرم براي رفع چشم زخم طلسمي در گردنم آويخته بود و شايد اين طلسم سبب شده بود كه مرا پري جادو بنامند.

آخرین محصولات مشاهده شده