دربارهی دختران گمشده ویلوبروک
قبل از اينكه بتواند حرفش را تمام كند، در سالن انتظار باز شد و مستخدم به همراه مردي لاغراندام با كت اسپرت پشمي وارد شدند. مستخدم به سيج اشاره كرد و هردو با گامهايي سريع به سمت او رفتند، مستخدم دستهايش را مشت كرده بود و چهره مرد ديگر جدي به نظر ميرسيد. غريزهاش ميگفت بچرخد و فرار كند. آنها فكر ميكردند او مريض است؛ ميخواستند آنجا نگهش دارند. شايد آلن براي اينكه از شرش خلاص شود به آنها گفته بود به آنجا ميآيد. شايد حرفهايش درباره رزماري دروغ بود تا فقط او را به آنجا بكشاند. به هر حال، او و تمام بچههاي استتنآيلند با اين تهديد بزرگ شده بودند كه اگر بچه خوبي نباشند، به ويلوبروك فرستاده ميشوند. حالا اين كابوس به واقعيت بدل ميشد. با پاهاي لرزان به طرف آنها رفت. با دستهاي بيرون از جيب و سر بالا سعي ميكرد ظاهري دوستانه و خاطرجمع داشته باشد. اما درونش، هيچ تعريفي نداشت. قبل از اينكه حرفي بزند، مرد كتپوش گفت:«خانم وينترز كجا بودي؟ خيلي نگرانت شده بودم.»
كد كالا | 275657 |
زبان | فارسی |
نویسنده | الن ماری وایزمن |
مترجم | ابوالفضل نصری |
سال چاپ | 1402 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 440 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14.2 * 21 * 2.2 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 386 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.