درباره‌‌ی دلبستگی کتابی

هرگز از ياد نمي‌برم اوايل دهه پنجاه خورشيدي را که مجبور شدم کتاب‌هاي عزيزم را تنها بگذارم و بروم. موقع خداحافظي وقت سختي بود. جدا شدن از کتاب‌هاي محبوبم، آثار فاکنر و همينگوي و ديگران (يا به‌قول مارک تواين «کتاب‌هاي ساير آقايان»)‌. اين دلتنگي همه از «کرامات» دلبستگي‌هاي کتابي است. داري مي‌روي و معلوم نيست ديگر برمي‌گردي يا نه اما به فکر کتاب‌هايي هستي که پشت سر مي‌گذاري. اين بار برخلاف روال هميشگي، عزيزها و سوگلي‌ها مي‌مانند و «ضروري‌ها» (کتاب‌هاي درسي و فرهنگ‌هاي لغت دوزبانه‌ و فاميل‌هاي وابسته) جلو مي‌افتند و راهيِ سفر مي‌شوند و مهاجرت مي‌کنند. باقي مي‌ماند کوچه و خانه‌اي که برايت بسيار عزيز بود. همين‌طور کتابخانه کوچکت.

آخرین محصولات مشاهده شده