دهقانان يا همان اسب‌هاي خال‌مخالي داستان بلند يا رمان كوتاهي است كه از دل چند نوشته پيشين ويليام فاكنر در قالب داستاني كوتاه سر برآورده است. حكايت همچنان درباره خانواده اسناپس و آبادي فرنچ منزبند است و شر و در تضاد با آن معصوميت. اين بار راتليف نقش پررنگ‌تري در جريان كنش‌ها مي‌يابد و آن‌چه بر او مي‌گذرد خواننده را در انتها مبهوت مي‌كند در ضمن داستان با شرح نقل مكان فلم اسناپس از آبادي به شهر زمينه را براي جلد دوم سه گانه خانواده اسناپس مهيا مي‌كند.