درباره‌‌ی روزگار من و شعر (63 روایت از زندگی محمدعلی بهمنی)

«دلم براي خودم تنگ مي‌‌شود، آري!» من فکر مي‌کنم در تمام عمرم اگر يک حرف راست گفته باشم همين است. انسان هميشه بايد از خودش باخبر باشد. انسان بايد بپذيرد که تحت هر شرايطي از خودش خبر بگيرد و خبر داشته باشد؛ آن هم انسان امروزي که هم احتياج هميشگي به جنون دارد و هم احتياج جنون‌آور به خبري! من، «محمدعلي» گاهي دلم براي «محمدعلي» تنگ مي‌شود. اينکه بگويم کدام‌يک از اين دو، آن واقعيِ من است غيرممکن به نظر مي‌آيد. يک نفر از من کسي است که هستم و ديگري کسي که بايد باشم. فاصله‌ ميان اين دو نفر را شعر به‌گونه‌اي پر کرده است که هيچ ردي از مرز اين دو، مشخص نيست. اين فاصله‌‌‌اي نيست که بگويم شعرِ من پر کرده است؛ چراکه شعر از آن من نيست؛ من متعلق به شعر هستم.

آخرین محصولات مشاهده شده