درباره‌‌ی روزی روزگاری در هالیوود

زنگ ماشين ديكته روي ميز ماروين شوارز به صدا درمي‌آيد. مديربرنامه شاغل در شركت ويليام موريس با انگشت اهرم را پايين مي‌دهد. «واسه قرار ساعت ده و نيم زنگ زده‌اي خانم هيملستين؟» صداي منشي‌اش از داخل بلندگوي كوچك درمي‌آيد. «بله آقاي شوارز. آقاي دالتون بيرون منتظرتونه.» در دفتر ماروين كه باز مي‌شود ابتدا منشي جوانش، خانم هيملستين، وارد مي‌شود. زني بيست و يك ساله و هيپي مسلك است. دامن كوتاه سفيدي پوشيده كه پاهاي كشيده و برنزه‌اش را نمايان مي‌سازد. موهاي بلند و قهوه‌اي‌اش را دو گيسه بسته و دو طرف سرش آويزان كرده است، شبيه پوكوهانتش...

آخرین محصولات مشاهده شده