درباره‌‌ی زوال خانواده دلیان

«...بيش از بيست سال بود كه خانوادۀ دليان با مجتمع عظيم كشاورزي شان خار چشم مردم ده بودند. خودشان را همه كاره و به روايتي صاحب اختيار ده مي دانستند. جان مردم از دست اين خانواده به لبشان رسيده بود. در مواقعي كه دهقانان به پول احتياج داشتند، آنها به بهانۀ كمك و دستگيري از روستاييان تنگدست در مقابل سفتۀ بدون سررسيد به آنان پول قرض ميدادند و بعداً هنگامي كه در مي يافتند دهقانان براي بازپرداخت قرضشان پولي در بساط ندارند، سفته هايشان را به اجرا مي گذاشتند و از اين طريق زمين هاي مزروعي ده را يكي پس از ديگري تصاحب مي كردند. زمين هاي دولتي نيز از دست درازي آنها مصون نبود. بدين ترتيب ثروت خانوادۀ دليان روز به روز انباشه تر مي شد و نفوذشان نيز روز به روز بالا مي گرفت. دهبان ها هميشه از بين ايادي آنها انتخاب مي شدند، بخشدارها و فرماندارها با آنها ارتباطي نزديك داشتند و مرتباً مهمانشان بودند و پليس نيز هر گاه لازم مي شد يكي از دهقانان سركش را دستگير كند نخست با آنها مشورت مي كرد... . اما اين آخر ماجرا نيست...».

آخرین محصولات مشاهده شده