درباره‌‌ی عالین

هركس سفري دارد؛ راهي كه از رهگذر آن يا به اعلاي آسمان رسيده و يا به اسفل خويش سقوط مي‌كند. بر گذرگاه پر از جمجمه و استخوان آگوري (1) ايستادم و به معبد شيوا خيره شدم؛ مكاني كه اطراف آن پر از مرتاض‌هايي بود كه براي حفاظت از معبد، خرمهره به گردن انداخته و «سوگ» مي‌خواندند؛ سحري كه باعث جنون مي‌گشت، و پيشاپيش آنان يك ديو طمطام سياه در گذرگاه جلوي معبد كمين كرده و به من زل زده بود تا هنگام عبور بدنم را با دست‌هاي سنگي خود پاره كند.

آخرین محصولات مشاهده شده