درباره‌‌ی عهد

مي‌دانست كه آن لحظه بالاخره روزي فرا خواهد رسيد، اما آن را به‌گونه‌اي ديگر تصور كرده بود. نمي‌دانست كه راه رسيدن به رستگاري اين‌همه پيچيده و نامطمئن است. اصلا شايد چيزي غير از اين نباشد. هر يك روزي كه از خانه دور بوده است، از جهد و تلاش دور نبوده است. كوششي اساسي و مهم كه حالا در لوح وجودش نقش بسته است، اما نمي‌خواهد در هيچ‌كدامشان غور و تفحص كند، چراكه هيچ‌چيز خوشايندي در آن‌ها نمي‌بيند. زنده‌ماندن به هيچ‌وجه آموزنده نيست، فقط تحقير كننده است. در تلاش است تا هر آنچه به‌وضوح به خاطرش مي‌رسد را با تمام وجود پس بزند؛ كاري كه همه انجامش مي‌دهيم تا قادر به ادامه راهمان باشيم.

آخرین محصولات مشاهده شده