درباره‌‌ی غم‌نامه قناری‌های قناره (نمایش‌نامه)

جواد: من يكي كار پيدا مي‌كنم... مي‌دونم كيا بودن كه توطئه كردن واسه اون توليدي و آتيش انداختن توي انبار لباس‌ها... توليدي ما داشت مي‌زد رو دست همه توليدي‌هاي دوروبر. حتي رو دست اون اسم‌ورسم‌دارهاش و اون قديمي‌هاش. اين وسط من بدنام شدم كه نگهبان اونجا بودم... حالا شانس آوردم ازم شكايت نكردن و به‌خاطر دو سال خرحمالي فقط محترمانه اخراجم كردن؛ اما من هم يه كار پردرآمدتر پيدا مي‌كنم و هم اون پدرسوخته‌هاي بي‌دين و ايمونو كه اين كارو كردن رسوا مي‌كنم...

آخرین محصولات مشاهده شده