درباره‌‌ی فرانکنشتاین (یا پرومتئوس جدید)

اندوه عميقي كه اين منظره ابتدا در من برانگيخت بي‌درنگ جاي خود را به ياس و غضب سپرد. بر چمن به زانو افتادم و بر خاك بوسه زدم و با لبان لرزان بانگ برآوردم:«سوگند ياد مي‌كنم به زمين مقدسي كه زانو بر آن نهاده‌ام، به سايه‌هايي كه گرداگردم پرسه مي‌زنند، به اندوه ابدي و ژرفي كه در دل دارم و نيز به تو، اي شب، به تو و به ارواحي كه بر تو حاكمند...»

آخرین محصولات مشاهده شده