درباره‌‌ی قصه گیسوی یار (شرحی بر بوطیقای قصه در آن بیت معروف حافظ)

اين نوشته جستاري بلند يا به‌اصطلاح يک «تک‌نگاري» در باب مفهوم قصه در شعر حافظ است با تمرکز بر اين بيت از او: معاشران گره از زلف يار باز کنيد، شبي خوش است بدين قصه‌اش دراز کنيد و خوانشي است از شعر حافظ براي يافتن تعريفي از «قصه» از منظري حافظانه. توضيح بيشتر اينکه در پرداختن به قصه به مفهوم مطلق روايت خلاق، نگارنده کوشيده روشن سازد چگونه بوطيقايي را براي قصه در شعر حافظ مي‌توان يافت و اين بوطيقا تا کجا و چگونه مي‌تواند ما را در طرح خطوطي از بوطيقايي بديع براي قصه راهبر شود. در اين تلاش، از ميان همه عناصر قصوي، به عنصر زمان و پيش از هر ويژگيِ ديگرِ زمان در متن ادبي، به معضل «آغاز» پرداخته شده با اين پرسش که قصه زلف يار در آن بيت کليدي حافظ از کجا آغاز شده است، و حتي به بياني کلي‌تر، قصه را ما از کجا آغاز مي‌کنيم.

آخرین محصولات مشاهده شده