درباره‌‌ی قلعه اوترانتو

مانفرد حواسش به گريز ايزابلا بود... درعين‌حال نمي‌توانست از آن نقاشي، كه شروع به حركت كرده بود، چشم برگيرد. او همچنان چند قدمي به‌دنبال دختر جوان رفت و هم‌زمان سربرگردانده بود و نقاشي را تماشا مي‌كرد كه ديد از قابش بيرون آمد و با قيافه‌اي جدي و مغموم پا بر زمين گذاشت.

آخرین محصولات مشاهده شده