درباره‌‌ی لعین

لعين سرگذشت نوجواني و جواني شخصيتي به‌نام نيما اسفندياري را روايت مي‌كند. نيما در مسير يك اردوي ورزشي به همراه هم‌تيمي‌هايش گرفتار دوزخي سرد مي‌شود. اين گرفتاري هم‌زمان است با سفري ديگر. سفري دروني كه نيما در آن به جهان اميال و خواهش‌هاي سركوب‌شده و محبوس پا مي‌گذارد. هزارتويي كه نيما در آن قدم گذاشته مملو از موانع ذهني و عيني است. گاهي حتي مجبور به مبارزه با ديوهايي مي‌شود كه راه را بر او بسته‌اند. گويي حين كشمكش‌ها و بعد از هر خاني كه از سر مي‌گذراند، چراغي تازه پيش پايش روشن مي‌شود. مقصد همچنان تاريك است و ناپيدا. اما حضوروغياب مداوم يلدا شايد راهنماي او باشد...

آخرین محصولات مشاهده شده