درباره‌‌ی مامور پاریس

نوح اينورث همچنان درگير سال‌هاي پرمخاطره و هيجان‌انگيز به‌عنوان مأمور بريتانيا در فرانسه است. جراحتي که در آخرين عمليات بر سرش وارد آمده، موجب اختلالاتي در حافظه‌ او شده، به‌ويژه در ارتباط با ماموري که طي همان آخرين عمليات مسبب نجات جان او گشته و نوح هرگز نام واقعي او را نمي‌دانست و اصلا خبر نداشت نجات‌بخشِ او از جنگ جان سالم به‌در برده يا نه. شارلوت، دختر نوح که از نااميدي پدرش متاثر شده، جست‌وجويي را آغاز مي‌کند که منجر به احياي داستان‌هاي کلويي و فلور مي‌گردد، نام رمز دو زني که زندگي‌شان در سال ????، زماني که براي اعزام به فرانسه فراخوانده مي‌شوند، با هم تلاقي مي‌کند. ايندو، شخصيت‌هاي خارق‌العاده‌اي از خود به نمايش مي‌گذارند. هر دو، پيشينه‌اي متفاوت و دلايل گوناگوني براي مسيري که در آن قدم نهاده‌اند، دارند و خواننده لحظه‌به‌لحظه شوق وقت‌گذراني با هر دوي آنان را تجربه مي‌کند. شخصيت‌پردازي گيراي اين دو زن عمق بيشتري به داستان مي‌دهد. پيوند بين آن‌ها و حتي عاشقانه‌هاي گنجانده‌شده در داستان به تعادل برخي لحظات تاريک‌تر کمک مي‌نمايد. در مجموع، «مأمور پاريس» به‌خوبي توانسته تعادلي کامل بين جنگ، جاسوسي، عشق، خانواده، اميد و خطر برقرار سازد و کلي ريمر، نويسنده‌ چيره‌دست اين رمان، به‌خوبي توانسته همگي اين عناصر مختلف را به بهترين شکل ممکن کنار هم قرار دهد.

آخرین محصولات مشاهده شده