درباره‌‌ی معلم ادبیات فرانسه (نمایش‌نامه)

نمي‌خواهم بيايم بالا پيش شما كه جلو در منتظرم نشسته‌ايد از سر سماجت و غصه كز كرده‌ايد روي پاگرد بي‌اعتنا به ساعت‌هايي كه ساكت و نامحسوس مي‌گذرند حيراني‌تان مانع شده صفير اضطراب‌آلود نفسم را بشنويد سايش قدمم را روي اولين پله‌ها آنجاييد تا حقتان را از حلقم بيرون بكشيد شايد هنوز هم بتوانم به‌طرف خيابان درخشان فرار كنم به‌طرف آينده‌اي كه از هر غم و غصه‌اي رهاست شايد بتوانم بله

آخرین محصولات مشاهده شده