توجه بيش‌تر به زنان و نيازها و آزادي‌هاي فردي‌شان، اگر به بررسي‌هاي عميق‌تر و بنيادين نينجامد، عملاً به جرياني سطحي و گذرا چون مدي باب روز تبديل خواهد شد. هر نوع تغيير ماندگاري بايد در اعماق ذهن‌ها و به‌ويژه در ذهن و قلب مردان و حاكمان رخ دهد. و اين تنها با بررسي‌ها و مطالعات و اقدامات فلسفي و روان‌شناختي ممكن است… كتاب «ملكه‌هاي فلسفه» يكي از اين مطالعات اساسي است و به پرسشي عميق پاسخ مي‌دهد: پس زنان فيلسوف كجا هستند؟! اين كتاب درواقع بخش جاافتاده‌ي همه‌ي كتاب‌هاي تاريخ فلسفه است! واقعيت اين است كه تاريخ فلسفه مثل بسياري حوزه‌هاي ديگر، به هيچ وجه عادلانه نيست. همه‌ي ما احتمالاً نام‌هايي نظير افلاطون، كانت، نيچه و لاك را شنيده‌ايم، اما هيپاتيا، هريت تيلور ميل، اولوول و ميدگلي را چه‌طور؟ «ملكه‌هاي فلسفه» كتابي است كه واقعاً مدت زيادي در انتظارش بوديم. كتابي درباره‌ي فيلسوفان زن كه اتفاقاً فيلسوفان زن هم آن را نوشته‌اند. در اين كتاب، ما در نوزده فصل، با نوزده فيلسوف زن كه در تاريخ فلسفه حضور پررنگي داشته‌اند ـ از دوران باستان تا همين امروز ـ آشنا مي‌شويم. هر يك از اين نوزده فصل را نيز فيلسوف زن ديگري نوشته است كه اكنون مشغول مطالعه و فعاليت در اين حوزه است. مديريت اين كار هم برعهده‌ي «ربكا باكستون» و «ليزا وايتينگ» بوده است كه هر دو مشغول كار آكادميك در حوزه‌ي فلسفه هستند. باكستون در دانشگاه آكسفورد دوره‌هاي تكميلي فلسفه‌ي سياسي را مي‌گذراند و وايتينگ در دانشگاه لندن تحصيل مي‌كند. اگر شما هم در گروه كساني هستيد كه با ديدن كتاب‌هاي فلسفي، اين پرسش براي‌تان مطرح مي‌شود كه «پس زنان فيلسوف كجا هستند؟» اين كتاب، پاسخ خوبي است. حالا مي‌توانيد با ملكه‌هاي فلسفه‌ي جهان ملاقات كنيد!