نان و شراب يکي از شاخص‌ترين رمان‌هاي قرن بيستم است؛ رماني گرم و گيرا درباره‌ به‌ قدرت‌ رسيدن فاشيسم در ايتاليا و ظهور رژيمي که با قلدري و زورِ برهنه پا بر آزادي و زندگي مردم مي‌گذارد. داستان در دوران حکومت موسوليني اتفاق مي‌افتد. دوراني که فقرا، مستمندان، دهقانان و روستائيان با بدبختي و مصيبت روزگار مي‌گذرانند. از سويي کليسا که به دولت فاشيستي موسيليني ياري مي‌رساند، با ترويج باورهاي خرافي مردم را ساکت نگه داشته است، اما قهرمان رمان اينياتسيو‌‌ سيلونه تلاش مي‌کند مردم را بيدار کند. روحيه‌ مقاومت شخصيت‌هاي اين رمان در برابر ظلم و بلاياي فاشيسم نشان مي‌دهد که چگونه روحِ ناسور و ستم‌کشيده ملت ايتاليا در دوران حکمراني فاشيست‌ها آنچه را نشدني به نظر مي‌آيد شدني مي‌کند، آن هم با دستاني خالي.