درباره‌‌ی هری پاتر و حفره اسرارآمیز (کتاب دوم) گالینگور

تعطيلات تابستان به سرعت سپري شد و هري بسيار خشنود بود. با اين‌كه در مدت اقامتش با خانواده ويزلي بيش‌تر از تمام عمرش به او خوش گذشته بود، دلش مي‌خواست زودتر به هاگوارتز برگردد. وقتي ياد خانواده دورسلي مي‌افتاد كه وقتي دوباره به خيابان پريوت برگردد، چطور از او استقبال خواهند كرد، به رون حسودي مي‌كرد. در آخرين شب اقامتش در كنار خانواده ويزلي، خانم ويزلي به كمك سحر و افسون شام مفصلي تدارك ديده بود كه شمال همه غذاهاي دلخواه هري و دسري خوشمزه بود. فرد و جرج با وسايل آتش‌بازي بي‌خطر فيلي باستر همه را سرگرم كردند. تمام آشپزخانه را با ستاره‌هاي قرمز و آبي پركرده بودند كه نيم ساعت تمام به در و ديوار و سقف مي‌خوردند. بعد از آن، همه شكلات داغ خوردند و به رختخواب رفتند.

آخرین محصولات مشاهده شده