درباره‌‌ی هشتمین سفر سندباد (نمایش‌نامه)

سندباد: [مي‌ماند] پل پنج دختران - [برمي‌گردد] و آن اولي چه بود؛ راه - ؟ سومي: - هفت اشتران. سندباد: [به زمين لگد مي‌كوبد] من اينجا به دنيا آمده‌ام! وهب: دست بردار! سندباد: پاي جاده هفت اشتران! گذرگاه كاروان ابريشم! پايين‌تر از صخره كركس؛ كنار يك - ببينم؛ آنجا يك گورستان نيست؟ يكي: تا چند وقت پيش نبود. ديگري: ولي حالا - هرهر! يكي: يه چوپون كشف كرد كه اونجا يه روزي گورستونكي بوده.

آخرین محصولات مشاهده شده