درباره‌‌ی واقعه‌ای در زندگی 1 نقاش منظره

به هر روي در اين زمان، کم و بيش در پايان عهد جواني، هنوز با عشق غريبه بود. آري، او در جهان افسانه‌ها و قصه‌هاي پريان پناه جسته بود، جهاني که هيچ چيز سودمندي براي آموختن به او نداشت. اما دست‌کم ياد گرفته بود که قصه همواره پيش مي‌رود و گزينه‌هايي تازه و نامنتظر را پيش پاي قهرمان مي‌گذارد. فقر و فلاکت هم مي‌توانست يکي از همين گزينه‌ها باشد. چه‌بسا سرانجام بر درگاه کليسايي در امريکاي جنوبي به گدايي مي‌افتاد. با موقعيتي که او داشت، هيچ ترسي نامعقول نبود.

آخرین محصولات مشاهده شده