درباره‌‌ی پژواک دنیاها (مجموعه پاندومینیون 2)

نه ارگانيک‌ها مي‌توانند ظهور خودآگاهي در ماشين‌ها را بپذيرند و نه ماشين‌ها مي‌توانند هوشمندي موجودات ارگانيک را درک کنند. دو امپراتوري بزرگ در جنگ هستند و هردو شکست خواهند خورد. هزاران سياره به ويرانه تبديل خواهند شد و چندين تريليون نفس به کام مرگ خواهند افتاد. در واقع، اين نتيجه‌اي است که راپشي (يک هوش مصنوعي آزاد که در دنيايي مرده تنها مانده) به آن رسيده است. اما در گوشه‌اي از چندجهاني نيرويي عظيم به‌نام مادرتوده وجود داشت که مي‌توانست جنگ را در يک لحظه تمام کند. بنابراين، راپشي به گروهي نياز داشت که مأموريت پيداکردن آن را به عهده بگيرد. اسين انکانيکا، سربازي که نوميدانه تلاش مي‌کرد تا گناهان گذشته‌ خود را پاک کند؛ مون سوستنتي، سرجوخه گربه‌سان سيه‌لو و يک قاتل بي‌وجدان؛ کپي ديجيتال خودآگاهي هاديز تامبووال فيزيک‌دان؛ توپاز تورمالين فايوهيلز، دختر نوجوان ايده‌آل‌گرايي از اهالي پاندومينيون و دالسيمر کورونال که به‌عنوان جاسوس هژموني ماشيني وارد دنياي پاز شده بود. اين مأموريت دشوار آن‌ها را از جهان/زندان خوف‌انگيز ساکوم و بقاياي مسموم دنيايي پساآخرالزماني خواهد گذراند و در نهايت با خود مادرتوده مواجه خواهد کرد. اما آيا آن‌ها قادر خواهند بود که اين قدرت دست‌نيافتني را به مداخله در نبرد ميان ارگانيک‌ها و ماشين‌ها مجاب کنند؟ آيا اصلا زماني براي پايان‌دادن به اين جنگ جنون‌آميز باقي مانده است؟ چيزي تا آماده‌شدن سلاح‌هاي ويران‌گر پاندومينيون باقي نمانده و در اين بين جاه‌طلبي و غرور چشم آن‌ها را در مقابل نقص‌ها و خطرات احتمالي استفاده از اين سلاح‌ها کور کرده است.

آخرین محصولات مشاهده شده