درباره‌‌ی پیکارگسل

در دنياي پيکارگسل هر انساني از بدو تولد قدرتي نهان دارد: دَم؛ دمي که در کنار استفاده از رنگ‌ها مي‌تواند به اجسام و اجساد جان ببخشد و آن‌ها را فرمان‌پذير کند، چيزي که به صاحب دم قدرتي جادويي مي‌دهد که آن را سِهر مي‌نامند. زماني که دو کشور همسايه تنها به قدر يک صلح‌نامه تا جنگ فاصله دارند، شاهدختي از ادريس به عقد ايزدشاه هراس‌انگيز هالندرن در‌مي‌آيد تا مگر با اين کار آتش جنگ فرو‌بنشيند. آيا او مي‌تواند جلوي جنگ و نابودي ادريس را بگيرد؟ در دربار هالندرن کفه‌ي ترازو به نفع جنگ‌طلبان سنگيني مي‌کند و نورنغمه، يکي از ايزدان بازگشته -آناني که پس از مرگ سلحشورانه‌شان بي‌هيچ خاطره‌اي از زندگي گذشته بازتولد يافته‌اند- ناخواسته در ورطه‌ بازي‌هاي سياسي مي‌افتد. آيا او مي‌تواند جلوي آتش‌افروزان جنگ‌طلب را بگيرد و سر از نقشه‌هايشان درآورد؟ پايتخت هالندرن اما ميزبان شاهدختي ديگر از ادريس است؛ دختري که با کمک متحدانش در پي نجات خواهرش از چنگ ايزدشاه و سرزمينش از جنگ است. آيا او مي‌تواند خواهرش را صحيح و سالم به ادريس برگرداند و همين‌طور صلح را؟

آخرین محصولات مشاهده شده