دربارهی کافه مینیمال (افسوننامه 6)
برادر كوچكمان توي گه خودش دستوپا ميزد كه مادر براي هفتيمن بار حامله شد. جنسمان جور شد در بدبختي و نكبت. پدر را به بهانه كسري موجودي انبار كارخانه يك شب يخبندان انداخته بودند بيرون. گاهي چند عدل نخ ميآورد خانه و بعد از مدتي چند نفر ميآمدند و نخها را كول ميكردند و ميبردند. پدر ميگفت كارخانه به جاي پاداش به او جنس ميدهد. او معمولا پاداشها را شبانه ميآورد و در زيرزمين جا ميداد.
كد كالا | 275994 |
زبان | فارسی |
نویسنده | جمعی از نویسندگان |
سال چاپ | 1402 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 128 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14.5 * 21 * 0.7 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 128 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.