"كافكا تامورا" پسر نوجواني از طبقه‌ي ثروت‌مند است كه با پدرش در يك خانه زندگي مي‌كند. وي مدت‌هاست كه در انتظار روز تولد 15 سالگي‌اش است، چرا كه قصد دارد در اين روز از خانه فرار كند. سرانجام روز موعود فرا مي‌رسد و او پس از برداشتن وسايل ضروري با بليتي كه براي "تاكاماتسو"، يكي از دورترين شهرها ازمحل سكونتش، رزرو كرده بود سوار اتوبوس مي‌شود. وي علاقه‌ي خاصي به كتاب و كتاب‌خانه دارد و در تاكاماتسو نيز به يكي از كتاب‌خانه‌ها سر زده و با كتابدار آن با نام "اوشيما" دوست مي‌شود. كافكا در تاكاماتسو ماندگار مي‌شود و پس از اقامت يك هفته‌اي در هتل براي اسكان دايمي به همان كتاب‌خانه مي‌رود. در ادامه ماجراهاي بسياري براي وي رخ مي‌دهد، از جمله قتل پسرش، تعقيب پليس براي يافتن وي، و انتصاب به مديريت كتابخانه به مدت 50 سال. در نهايت وي پس از كسب تجربياتي تصميم مي‌گيرد به خانه بازگردد و ادامه‌ي تحصيل دهد؛ در حالي كه مي‌داند روزي به تاكاماتسو بازخواهد گشت.