درباره‌‌ی کتاب پسر

عصر، زنش تركش كرده، رفته كه رفته، براي هميشه. تپه عمو دارد پيش چشمش در آتش مي‌شوزد. و آن‌سوتر، پدرش، زمين‌گير ملال، خود را در اتاق حبس كرده، با چند قطعه از يوهان سباستيان باخ. تا حرفي سكوت طولاني اين چند سال‌شان را نشكند؟ لابد بهتر است برود بيرون، بزند به جاده‌هاي آن شهر ساحلي، شهر غرق در تجارت لذت. در كثافت و نكبت. برود عاصي تا انتهاي شب... اثر درخشاني از آندري نيكولايديس، از اميدهاي آينده ادبيات بالكان، برنده جايزه ادبي اتحاديه اروپا در سال 2011.

آخرین محصولات مشاهده شده