درباره‌‌ی کوکورو

زمان اتفاقات رمان در اوايل دوره‌ تايشو، يعني سال 1912 و مرگ ميجي و آغاز سلطنت امپراتور جديد است. لحظه‌ گذار در سراسر ژاپن به‌شدت احساس مي‏شود. شخصيت بي‏نام قهرمان بخش اول و طولاني رمان، «سنسي و من»، جواني ساده‏لوح و جدي است که در آستانه‌ فارغ‏التحصيلي از دانشگاه امپريال است؛ او يکي از نخبگان نسل جديد است که قرار است ميراث دوره‌ي جديد را به ارث برد. موضوع، رابطه‌ دشوار و عميق او با مردي مسن‏تر است که او را سنسي [معلم] مي‏نامد. بخش مياني و کوتاه رمان اشتياق و رابطه‌ ناموفق جوان ناشناس و سنسي را در مقابل رابطه‌ او با پدرِ محتضرش مي‏گذارد. پدر، مانند سنسي، نماد دوره‌ ميجي است که در آن لحظه در حال افول است. مضامين خيانت و شکست عزم اخلاقي مثل همه‌ آثار سوسه‏کي در کوکورو نيز مضموني اساسي است. در پايان اين بخش، با بازشدن نامه‌ طولاني سنسي، آينده‌ جوان نيز تحت‏الشعاع قرار مي‏گيرد. اين نامه که بخش پاياني رمان نيز است، از بسياري جهات شاهکار واقعي اثر است. سنسي در آستانه‌ مرگ نااميدانه‌اش، با نگارش اين نامه مي‏کوشد خود را از جايگاه ناخواسته‌ معلمي بازخريد کند، اما اين نامه باعث مي‏شود جوان ناخواسته مرتکب اشتباه اخلاقي بزرگي شود...

آخرین محصولات مشاهده شده