درباره‌‌ی گرگی بر گلو (مجموعه شعر)

راه تمام نمي‌شد و زني كه از انتهاي قرقره آويزان آسمان شده بود حرف نمي‌زد حرف نمي‌زدم مثل خيلي وقت‌ها كه سكوت چتر سفيدي‌ست زير آفتابي كه شب‌ها خوابش را مي‌بينم

آخرین محصولات مشاهده شده