درباره‌‌ی گزینه اشعار فاضل نظری

پلك فرو بستي و دوباره شمردي فرصت پنهان شدن نبود تو بردي من كه به پيروزي تو غبطه نخوردم چون كه شكستم، چرا دريغ نخوردي؟ دست تو را با سكوت و بغض گرفتم دست مرا با غرور و خنده فشردي اين همه قصه تو بود كه يك عمر از همه دل بردي و دلي نسپردي خاطره‌ها رفته‌اند! خاطره من پس تو چرا مثل خاطرات نمردي

آخرین محصولات مشاهده شده