دربارهی گوگرد
در روزگار قحطي سگي در خندق تهران زاييده ميشود که نامير است و همين سگ شاهد آزمايشي است عجيب و بديع: مردي سياه پوش در زيرزمين يکي از اولين دواخانههاي تهران رازي شگرف را با پادو يتيمي در ميان ميگذارد؛ رازي خون آلود و آغشته به بوي گوگرد. اما هر شامهاي توان شنيدن اين راز را ندارد. سگ ميبايست بود، و سگ بودن نه کار هر کس است. کيست که زندگي سگي را انتخاب کند و تازه تاب زيستنش را هم داشته باشد؟ حتي اگر پاداش کلانش جاودانگي» باشد؟ به گواه خونهاي ريختهشده بوي گوگرد بوي غالب آسمان صد سال اخير ايران است. اين بو اما فقط بوي انفجار و خون و مرگ نيست، شامهات را که تيز کني رايحه رهايي را نيز در خود دارد، رايحهاي که به عمق جهان ميبردت، به هسته زمين.
كد كالا | 281587 |
زبان | فارسی |
نویسنده | عطیه عطارزاده |
سال چاپ | 1403 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 220 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 16.5 * 21.5 * 1.5 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 229 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.