درباره‌‌ی آنچه از او به جا ماند

ده سال پيش مادر ايزي استون پدر او را در خواب كشته بود. ايزي كه از ديوانگي مشهود مادر و مرگ پدر درهم شكسته بود حال هفده سال داشت و در طول آن سال‌ها هرگز به‌ديدار مادرش در زندان بدفورد نرفته بود. اما پدر و مادرخوانده جديدش كه در يك موزه محلي كار مي‌كردند، او را در پروژه‌اي تحقيقاتي به‌كار گرفتند. در آن‌جا و در ميان انبوهي از اشياي به‌جا مانده از هزاران بيمار ناشناس آسايشگاهي قديمي، ايزي به نامه‌هايي دست پيدا كرد...

آخرین محصولات مشاهده شده