درباره‌‌ی امضا (نویسنده)

امضاء: نويسنده روايتگر هراس و وسوسه توامان هر نويسنده‌اي است؛ آن دم كه مرز ميان زندگي و متن، ميان راوي و شخصيت و ميان عقل و جنون درهم مي‌شكند... اما اتفاق غيرعادي در آن لحظه اين بود كه ناگهان چشمم به عاشق آشفته‌حال رنيم افتاد كه از يكي از اتاق‌ها بيرون زد. همان لباس‌هاي محلي خشك تنش بود؛ پيراهن بلند و عمامه و كفشي از جنس پوست بز. تند به طرفم مي‌آمد. توي دست راستش نسخه‌اي از رمان آرزوهاي گرسنگي من بود و از شدت وحشت خيال كردم در دست چپش چاقوي مهلكي دارد. تندي سيگارم را به كف زمين سابيدم و به سرعت سمت در خروجي رفتم. حسي دردناك در دلم مي‌گفت، داد بزنم تا آن‌هايي كه سرشان گرم بازي است، به دادم برسند. چرا كه آدمي نامتعادل قصد جانم را دارد.

آخرین محصولات مشاهده شده