درباره‌‌ی بلاگردون

هنوز چشم به دانلود آهنگ داشت و زير لب آرام با خود خواند: نذر كردم سال بعد يلدا كنار پنجره/ حافظم را با نگاه تو به معنا بكشم. هنوز در عالم خود و دانلود آهنگ بود كه تند پيامي آمد، ”من خيلي حوصله پيام نوشتن ندارم، مي‌دونم بد موقع است اما مي‌تونم زنگ بزنم؟ كار مهمي دارم!“ سودا نفسش را سنگين بيرون داد و فقط به نوشتن ”اوهوم“ بسنده كرد. هنوز پيام درست نرسيده بود كه گوشي زنگ خورد. آن را وصل كرد و با دلي كه مي‌لرزيد كنار گوش گرفت و با صداي آرام سلام كرد.

آخرین محصولات مشاهده شده