درباره‌‌ی تقاص (جلد 2)

جايي از زندگي فهميدم من و تو وصله‌هاي ناجوري هستيم كه گذشته‌ها را به‌هم وصل كرده‌ايم. گذشته‌هايي كه محكوم بودند به جدايي. ما مرتكب خلافي شده بوديم ناخواسته. پس تقاصش را ما پس داديم و وصله‌ها را گشوديم. اما هميشه سوالي ذهنم را آزار مي‌داد، آيا تو همان شخصي بودي كه آمده بودي تا كاري كني كه تقاص گذشته را من به تنهايي پس بدهم؟ تو عامل همه چيز بودي؟ در انتهاي ذهن من هرگز بي‌گناهي‌ات ثابت نشد. هرگز...

آخرین محصولات مشاهده شده