درباره‌‌ی جنون اخلاقی

اين‌طور نبود که خيلي به خاطر پسرها عزا بگيرم، فقط از به آخر رسيدن هرچيزي متنفر بودم. دلم نمي‌خواست هيچ مرحله‌اي از زندگي‌ام براي هميشه سپري شود، تمام شود و چيزي از آن باقي نماند. در کتاب‌ها هم شروع را بيشتر از پايان دوست داشتم- هيجان‌انگيز بود که نداني در صفحه‌هاي خوانده‌نشده چه‌چيزهايي نوشته شده- اما من خطاکار به فصل پاياني هر کتابي که مي‌خواندم سرک مي‌کشيدم.

آخرین محصولات مشاهده شده