درباره‌‌ی دریاچه‌ی ممنوع

حميد اسماعيلوف آميزه‌اي است از سنت‌هاي فرهنگي مختلف و اين تضاد و تناقض‌هاي گوناگون در آثار او نيز نمود پيدا مي‌كند و مايه‌ جذابيت آن‌ها مي‌شود. اسماعيلوف به سادگي عناصر ادبيات كهن صوفيانه را با شگردهاي پست‌مدرنيستي غربي تلفيق مي‌كند، از ادبيات كلاسيك روسي و فارسي در كنار هم بهره مي‌گيرند و نگرش سنتي به نظم و نظام جهان را با ديدگاه‌هاي نو گرايانه در مي‌آميزد. در داستان بلند درياچه‌ ممنوع نيز همين تضادها آشكارند. از يك سو با طبيعت و استيپ‌هاي بكر و بي‌كران قزاقستان سروكار داريم و از سوي ديگر با آزمايش‌هاي هسته‌اي در دل همين طبيعت؛ از يك سو با زوزه‌ گرگ و شغال‌هايي كه در دشت پرسه مي‌زنند و از سوي ديگر با غرش قطار كه از قلب دشت عبور مي‌كند و غريو رعدآساي آزمايش‌هاي اتمي؛ قزاق‌هاي دندان‌طلا و روس‌هاي موطلايي؛ حكايت‌هاي عاميانه و اخبار راديو. درياچه‌ ممنوع داستان سرزمين و مردماني است در سيطره‌ سنت و مواجه با هجوم زندگي مدرن، كه جلوه‌هايش همچون بهمن بر آنان آوار مي‌شود.

آخرین محصولات مشاهده شده