درباره‌‌ی در بازار اسیران

«يك روز كه جميله براي ديدار نامزدش به سمت چشمه رفته بود، پيش از اين كه برسد، اسير داعشي‌ها شد. او را به تلعفر بردند و از آن‌جا هم او را مثل ساير اسيرها خريد و فروش كردند. جميله مثل كوهي از خشم شده بود و تمام تلاشش را مي‌كرد كه اجازه ندهد كسي به او تجاوز كند.»

آخرین محصولات مشاهده شده