درباره‌‌ی ساندویچ ژامبون

اولين چيزي كه يادم مي‌آيد، مخفي بودن زير چيزي‌ست. زير يك ميز. من پايه ميز را مي‌ديدم. پاي آدم‌ها را، و بخشي از روميزي را كه آويزان بود. آن زير تاريك بود و من آن زير بودن را دوست داشتم. به گمانم در آلمان بوديم. و من يك يا دو سال بيشتر نداشتم. سال 1922. من زير ميز حس خوبي داشتم. و ظاهرا هيچ‌كس از بودن من در آن‌جا خبر نداشت...

آخرین محصولات مشاهده شده