درباره‌‌ی سرزمین بلاخیز

«نه آقاي رئيس. به شما اطلاعات غلطي داده‌اند. نمي‌خوام بروم، فقط از محل اقامتم بيرون آمده‌ام. در برابر مزايا و رشوه‌هاي شما ايستاده‌ام، اين است چيزي كه آمده‌ام تا بگويم. اين همه كليدتان.» قاضي پس از گفتن اين حرف‌ها كليد را روي ميز انداخت. و ادامه داد. «با وجود اين درنظر دارم قاضي اين منطقه باقي بمانم و كارهايم را بدون دخالت شما انجام دهم.» رئيس كل خنديد. «فكر مي‌كني وجود قيافه تو روي چند تا تمبر پستي از تو يك قهرمان خواهد ساخت. ازت مي‌پرسم؟ از نظر كي؟ هان از نظر كي؟ اين كار تو هيچ‌چيز را تغيير نخواهد داد.» «ممكن است چيزي تغيير نكند، اما قانون اجرا خواهد شد. من شما را مجرم مي‌دانم، هم براي قتل در زندان، ريزش معدن يا به گلوله بستن مردم و كشتن‌شان. از هر راهي كه باشد خواهيم ديد عدالت به اين منطقه معدني خواهد آمد.»

آخرین محصولات مشاهده شده