درباره‌‌ی شهر شیشه‌ای 1 (ابزار فانی 3)

كلاري براي نجات جان مادرش بايد به شهر شيشه‌اي سفر كند، خانه‌ي نياكان شكارچي‌هاي سايه؛ اما جيس نمي‌خواهد او به آليكانته برود. ورود بي اجازه به شهر هم غيرقانوني است و شكستن قانون ممكن است مساوي مرگ باشد. از طرفي ديگر شكارچيان سايه شديداً به خون‌آشامي كه مي‌تواند در برابر نور خورشيد مقاومت كند مشكوك‌اند. كلاري پرده از راز خانوادگي قديمي برمي‌دارد و با سباستين، شكارچي سايه‌ي مرموز هم‌پيمان مي‌شود. ولنتاين تمام نيروهايش را فرا مي‌خواند تا شكارچيان سايه را براي هميشه از بين ببرد. تنها راه نجات شكارچيان سايه اتحاد با دشمنان هميشگي‌شان است. آيا شكارچيان سايه و زيرزميني‌ها مي‌توانند اختلافات خود را كنار بگذارند و كنار هم بجنگند؟ زماني كه جيس درمي‌يابد تا چه اندازه حاضر است براي كلاري خود را به خطر بيندازد، كلاري سعي مي‌كند با نيروهاي تازه كشف‌ شده‌اش كمك كند شهر شيشه‌اي را به هر قيمتي كه شده نجات دهند. عشق گناه فانيان است و رازهاي گذشته مرگبارند. كلاري و جيس در اين قسمت از مجموعه‌ي پرفروش ابزار فاني براي سومين بار با ولنتاين رودررو مي‌شوند.

آخرین محصولات مشاهده شده