سفر بازگشت به انگلستان دوران نائب‌السلطنه، به سرزمين نامردگان! در ظهور وحشت‌انگيزها، خوانندگان شاهد تولد قهرماني خواهند بود؛ پيش‌درآمدي هيجان‌انگيز كه به چهار سال پيش از رويدادهاي غرور و تعصب و زامبي‌ها برمي‌گردد. در آغاز داستان، خواهران بنت در دهكده‌اي در انگلستان خوش و خرم زندگي مي‌كنند. روزها را به مطالعه، باغباني و خيال‌بافي درباره همسران آينده‌شان مي‌گذرانند... تا اين‌كه مراسم ترحيمي در كليساي محلي با مشكلي عجيب و هولناك مواجه مي‌شود. ناگهان اجساد از زمين نرم بيرون مي‌آيند و فقط يك خانواده مي‌تواند جلوشان را بگيرد. با تلنبار شدن اجساد روي هم، اليزابت بنت را مي‌بينيم كه از دخترك نوجواني ساده‌دل به شكارچي بي‌رحم نامردگان بدل مي‌شود. در اين راه دو مرد براي جلب نظر او مي‌كوشند: استاد هاوك‌ورث جنگجويي قدرتمند كه به او راه و رسم كشتن را مي‌آموزد و دكتر كيكلپني كه در جستجوي آن است تا به جاي خشونت، با علم به جنگ مردگان متحرك برود. آيا هيچ يك از اين دو مرد قلب اليزابت را به دست خواهند آورد؟ يا گله زامبي‌هاي چپاول‌گر با قلب آن دو دلي از عزا درخواهند آورد؟