درباره‌‌ی فیلم‌باز

سبزي چمن‌ها،‌ غليظ‌تر، سرخي و زردي گل‌ها، پررنگ‌تر، آبي جدول‌ها، آبي‌تر، بر گلبرگ بنفشه‌ها دست كشيدم، انگار تكه مخمل‌هاي مرطوب زير انگشتانم به حركت درمي‌آمدند. در اين فضا بود كه او از ورودي پارك داخل شد، نسيم هم وزيد كه از قافله عقب نماند، و بوته‌هاي گل با تكان دادن سر و دست به او خوش بوتر و خوش‌رنگ‌تر از آسمان است. ارديبهشت بود و بهشت به راستي اردو زده بود. او را براي اولين‌بار ديدم و چهارشنبه‌هاي بعد هم همين‌طور، هر مرتبه حس كنجكاوي من بيشتر و بيشتر تحريك مي‌شد: چرا فقط چهارشنبه‌ها؟ چرا فقط همان نيمكت سيماني؟ و اصلا چرا هميشه غمگينه؟؟

آخرین محصولات مشاهده شده