قرمز: تو براي من عشوه مي‌آي؟ تو كه مي‌دوني قدرت دست منه. طبيعت من رو قوي‌تر از تو آفريده اون‌وقت تو براي من عشوه مي‌آي؟ واقعن فكر مي‌كني عددي هستي؟ تو واقعن اين‌قدر اعتماد به نفس داري كه براي من عشوه مي‌آي؟ آخه اگه من بخوام همين الان مي تونم تو رو از هستي ساقط كنم كه. من قدرت دارم. زنده‌گي و مرگ تو الان بسته‌گي به اراده من داره اون‌وقت تو براي من عشوه مي‌آي؟ من نمي‌كشم‌ت با اين كه مي‌تونم بكشم‌ت اما نمي‌كشم‌ت تا ثابت كنم خيلي قو‌تر از توام. خروس: با كي داري حرف مي‌زني قرمز؟ قرمز: با يه پشه‌ي ماده كه روي دستم نشسته.