درباره‌‌ی مخمصه حیوانات (ماجراهایی دیگر از مزرعه حیوانات)

خوك‌هاي پير داشتند مي‌مردند. اول از همه دومينيكوس بود كه جانش دررفت. دومينيكوس يكي از مديران ميان‌رده بود كه تمام عمر وظيفه حساس و حياتي تفسير داده‌هاي آماري و رسم نمودار را برعهده داشت. عينكي با قاب مشكي به چشم مي‌زد و دوست داشت وقتي پشت ميز كارش مي‌نشيند، اپرا بخواند. همان‌جا هم بود كه در يك بعدازظهر باراني و نمناك كله‌اش توي يك بشقاب پنير كاممبر فرو رفت و جان از تنش پركشيد....‌

آخرین محصولات مشاهده شده