درباره‌‌ی من دختر ابراهیم

- دلم براي قديم تنگ شده؛ وقتي بچه بوديم و بي خيال بازي مي‌كرديم. - اما من دل‌تنگ اون روز‌ها نيستم. نگاهش كردم. با جديت نگاهش در صورتم چرخيد و صورتم را داغ كرد. - حس‌و‌حال اين روز‌ها رو بيشتر دوست دارم. اون وقتا فقط بايد چهارچشمي دو‌تا بچه تخس‌و‌شيطون رو مي‌پاييدم تا خراب‌كاري نكنند، اما حالا... مي‌ميرم براي مراقبت از خانمي كه روبه‌رومه.

آخرین محصولات مشاهده شده