درباره‌‌ی نامه شاهپور و آهوانش

روزي كه از نيويورك راه افتادم رنگ هوا معلوم نبود؛ افتاده بود روي هراسي كه داشتم با خودم مي‌بردم؛ يعني نه هراس صدمه‌يي كه فكر مي‌كردم منتظرم بود نه خود صدمه؛ يعني معلوم نبود و هوا نه هراس و نه صدمه. همين هم باعث شد سواري فرودگاه عوضي برود و، تا به فرودگاهي كه بايستي راهي مي‌شدم، حدودا دو برابر پول فرودگاه عوضي پرداختم و تا رسيدم توي صف بودم براي سوار شدن؛ و همين هم كمك كرد كه به تنها چيزي كه فكر نكنم رنگ هوا بود؛ يا گرفتاري عبور از محافظين و تا حتا راه افتادن طياره هم، همراهم بود و همه‌اش را خواستم به فال نيك بگيرم كه نشد.

آخرین محصولات مشاهده شده