درباره‌‌ی نفس نکش بخند بگو سلام (پرده‌خوانی در 1 مجلس)

مردي، خواسته ناخواسته، جنين زن و مردي آشنا و دم مرگ را بي‌خبر از آنها در بطن خود و دور از چشم همه پرورش مي‌دهد و با کمک دوستي دکتر در هواپيمايي کوچک و در سخت‌ترين شرايط روحي به دنيا مي‌آورد. هيچ‌کس از آمدن اين نوزاد خوشحال نيست، جز مرد و سکوت وهم‌انگيز نيشدارش، که حالا راضي هم هست از جبران مافات مرگ زودرس آن‌هايي که او خودش را در آن مقصر مي‌داند و مي‌توانسته اتفاق نيفتد. با تولد آنام عشق و نفرت و مرگ به آني بي‌معني مي‌شود. يا نه. در هم مي‌آميزند و فقط يک معني مي‌شوند. طوري که هيچ‌کس هيچ‌وقت هيچ‌جا نتوانسته اين‌طور تجربه‌اش کند.

آخرین محصولات مشاهده شده